موضوع گرانی، اگر چه یک موضوع اقتصادی است، ولی توجه به علل بروز آن و راههای کنترل آن، نشان میدهد که گرانی، موضوعی چندجانبه و مرتبط با مباحث مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی است. اهمیّت این موضوع و فشارهای اجتماعی ناشی از آن در یکی دو سال اخیر، باعث شد که این سؤال، توسط مرکز پژوهشهای مجلس مورد بررسی قرار گرفته و با استناد به 27 مقاله منتشر شده در مجلات علمی و پژوهشی، سعی در یافتن پاسخ این سؤال داشت. مرکز پژوهشهای مجلس اعلام نمود که فشار تقاضا، فشار هزینه و عوامل ساختاری، سه دلیل اصلی بروز تورم در ایران است. افزایش عرضه پول، کاهش ارزش پول و وابستگی درآمدهای دولت به درآمدهای ناشی از بخش نفت نیز از عوامل جانبی بروز تورم در ایران است. اما به بیان سادهتر میتوان گفت که برخی اتفاقات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی میتواند باعث تورم در یک جامعه شود که بهطور خلاصه برخی از این اتفاقات را به شرح زیر بیان میکنیم: 1. توسعه وقتی یک کشور در حال توسعه باشد، بهطور طبیعی هزینههای جاری آن برای تأمین نیروی انسانی، زیرساختها و برنامهریزی افزایش مییابد و بهطور طبیعی، همه کالاهای موجود در کشور خریدار بزرگی به نام دولت خواهند داشت که با توجه به قانون عرضه و تقاضا، وقتی کالایی مشتری زیادی دارد، ممکن است فروشنده، پایه قیمت را به فراخور نیاز مشتری افزایش دهد. علاوه بر اینکه هزینههای توسعه، هزینه تولید را افزایش میشود، باعث افزایش قیمت کالا و محصول تمام شده نیز میشود. 2. محاصره اقتصادی محاصره اقتصادی که از ابتدای انقلاب بر ایران تحمیل شد و به موازات قدرت یافتن جمهوری اسلامی نیز گسترش و توسعه یافت، باعث کمبود برخی کالاهای اساسی و یا کاهش مواد اولیه برخی صنایع گردید. در دنیای بههم تنیده امروز، امکان بینیازی صددرصد از همه دنیا وجود ندارد. البته کشورهایی چون آمریکا که از ابتدا موجودیت انقلاب اسلامی را به ضرر منافع استراتژیک خود میدانستند، از هر راهی برای کنترل شتاب پیشروی انقلاب استفاده کردند، اما با محاصره اقتصادی که با تحریم خرید نفت، تحریم فروش کالاهای اساسی حتی دارو و غذا، تحریم مبادلات پولی (که دولت و تجّار را از هرگونه معامله خارجی بهدلیل منع انتقال پول)، در تنگناه قرار میدهند نیز باعث گرانی و تورم میگردد. 3. بازسازی خسارتهای ناشی از جنگ تحمیلی و حوادث طبیعی (اعمّ از سیل، زلزله، خشکسالی و...) که هر سال، کشور ما را آزار داده و اقتصاد کشور را بهشدّت تحت تأثیر خویش قرار میدهد نیز، در ایجاد نوسانات اقتصادی بیتأثیر نیست. 4. کاهش قیمت نفت و نوسان آن پس از پیروزی انقلاب تاکنون متأسفانه اقتصاد کشورهای تولیدکننده نفت، عمدتاً تکمحصولی است و براساس نفت بنا گردیده است، چیزی که خود، یکی از حلقههای توطئههای استعماری است. نفت نیز پیوسته در معرض نوسان قیمت قرار دارد و این نوسانات، در روند اقتصاد کشورهای وابسته به نفت، تأثیرات مخرّبی دارد که یکی از آنها، تأثیر در افزایش قیمتها است. 5. تأثیر تورم جهانی بر اقتصاد داخلی تورم جهانی نیز بر اقتصاد یک کشور تأثیر مثبت و منفی دارد. وقتی قیمت جهانی کالایی افزایش یابد، بهطور طبیعی قیمت داخلی آن نیز یا بهدلیل وابستگی نیاز داخلی به واردات، و یا اشتیاق سرمایهگزاران و تجار به صادرات و به تبع کاهش عرضه داخلی، افزایش مییابد. 6. تغییر الگوی مصرف و رشد آن در جامعه و پدیدار شدن یکسری نیازها که در گذشته وجود نداشته است حرکت در مسیر توسعه، باعث ارتقای سطح زندگی میشود. جامعهای که تا پیش از این نیازهای ابتدایی و ضروری زندگی او از انگشتان دست تجاوز نمیکرد، اکنون اولویتهای زندگی او به دهبرابر افزایش یافته است. مباحث فرهنگی در این قسمت، بیشترین نقش را ایفا میکند. اگر به سن جامعه ایرانی بهعنوان یک جامعه جوان توجه کنیم، میبینیم که بخش بزرگی از آن، بهدلیل سن ازدواج در تکاپوی تأمین مقدمات زندگی هستند. تغییر سبک زندگی، باعث شده حداقلهای زندگی کنونی بسیار بیشتر از کل امکانات یک زندگی در مثلاً 15سال پیش از این باشد. همین مسئله فرهنگی که مباحثی مانند نیازسازی و نیازپنداری، چشم و همچشمی، ضرورتسازی و ضرورتانگاری را به دنبال داشته، باعث ایجاد تقاضای جدید و افزایش این تقاضا گردیده است. 7. عدم تناسب و تعادل بین عرضه و تقاضا از آنجا که به هر دلیل (مشکلات فرهنگی، اقتصادی و...) در کشور ما به مسئله تولید، توجه لازم نشده است و تولیدات موجود هم نمیتواند پاسخگوی حجم انبوه نیازهای داخلی (با توجه به رشد جمعیت و تغییر الگوی مصرف و...) باشد و واردات انبوه نیز از منطق اقتصاد پویا بهدور میباشد؛ و از دیگر طرف، بهدلیل محدودیتهای مالی ناشی از تکمحصولی بودن و نوسان شدید قیمت نفت، کمبود کالاهای مورد نیاز عموم و رقابت بر سر خرید اقلام موجود، بالطبع به گرانی کالاهای موجود منتهی میشود. 8. سودجویی فروشندگان و حرص خریداران فروشنده بهدنبال سود بیشتر است، لذا گاهی با احتکار، گاهی با موجسواری بر بازار، گاهی با تبلیغات و نیازسازی، مشتریان را به خرید بیشتر ترغیب میکند. ولی خریدار و مشتری نیز گاهی بهدلیل نیازپنداریهای بیجا و چشم و همچشمی، خود را ملزم به خرید یک کالا به هر قیمتی میداند، لذا لازم است که از یکسو با ترویج روحیه اخوت و برادری در بازار و روحیه قناعت و صبوری در مشتری، بخشی از عوامل فرهنگی تورم کاسته شود
